1/1/97
اینجا عید امسال که رفتیم پیش مامانی همیشه عید خونشون میرفتیم اما امسال اومدیم خونه ابدیش روزهای سختی رو می گذرونیم مادر ...
نویسنده :
مامان آزاده
3:32
رفتن مامانی مهربون
امیرو آرین مامان تصمیم گرفتم باز شروع کنم به نوشتن اگر چه از لحاظ روحی حال مناسبی ندارم چون یادم وقتی براتون می نوشتم یک عشقی کنارم بود که همیشه همراهیم می کرد و شما رو خیلی دوست داشت حیف که آسمونی شد رفت پیش خدای خودش من که یک لحظه هم از یادم نمیره مامانی که شاید تو بیشتر نوشته هام میومدم مادری که همه جا تو قلبم باهاش زندگی می کنم امیدوارم بتونم مثل مامانی مامان خوبی براتون باشم عزیزای دلم خیلی دوستون دارم و خوشحالتون هستم در کنارتون هستم و بزرگ شدنتونو میبینم ...
نویسنده :
مامان آزاده
2:53